چگونه با یک سال پشت کنکور بودن به هدفم رسیدم
قسمت اول
?یادمه درسم خیلی خوب بود
همیشه ترازم تو آزمونا بالا بود. تلاش خاصی هم نمیکردم….
ولی نمیدونستم ک بدون تلاش نمیشه به اوج رسید.ب همین تراز متوسط رو به بالای خودم راضی بودم…
⭕️تا این که سال کنکور رسید. بچه ها استرس داشتن.خیلی زیاد.از تابستون شروع کرده بودن به خوندن. من اما برام مهم نبود…هیچ تصوری از رقابت نداشتم. تلاش نمیکردم. فک میکردم همینجوری بی زحمت میشه موفق شد…?
⭕️من بوووودم و با چشمای خودم دیییدم کسایی ک ترازشون ازم کمتر بود ازم بهتر شدن. دییییدم که خودشونو بالاکشیدن. دیدم آدمایی ک یه رووزی حسرت بودن مثل منو داشتن الان دارن به سمت موفقیت خیز برمیدارن…. اما چشمامو بستم. توجه نکردم.بی خیال شده بودم.
تا اینکه ی مشکلی پیش اومد و یک ماه نتونستم درس بخونم……
یک مااااااه هدر رفت.دوران طلایی نوروزم هدر رفت…. من …. با اون وضعیت عالی تحصیلی… بعد یک ماه تو اردیبهشت که خواستم برم سمت درس,دیدم نمیتونم… دیدم ترازام از قبل کمتره… حتی به پزشکی فکر نمیکردم.من که هیچ وقت رتبم بالای 1000 حتی نمیشد…یهو رفتم رو محدوده رتبه ی بالای 2500…. فشار روانی زیادی روم بود.
وقت نبود
کم اورده بودم
نمیتونستم
ینی فک میکردم نمیتونم
دیگه اصلا تو آزمونای برنامه ای شرکت نمیکردم
همش بهونه می اوردم
من کتابای تستیمو میدیدم ک نرسیدم بخونمشون,کتابایی ک عاشقشون بودم
حسرت میخوردم که چراااا؟ اخه دختر! چرا وقت عزیزتو هدر دادی؟؟؟؟؟ چرا از اون همه توانایی و قدرتت استفاده نکردی?
اما بازم تغییر نمیکردم
خودمو تو حصار تنبلی و بی توجهی اسیر کرده بودم
خودمو گول میزدم که برم یه رشته که به رتبه ی خوب نیاز نداره
به خودم دروغ میگفتم
و خودم دروغمو باور میکردم
?
من
چوب اشتباهاتمو خوردم
من نتیجه ی بی توجهی هامو دیدم
من رتبم اونی نشد که میخواستم
من نتونستم پزشکی و دندون توی یه دانشگاه معتبر دولتی قبول شم
حس میکردم ضعیفم… داغون شده بودم
این همون آدمی بود ک اون همه قوی بود؟ چه بلایی سرم اومده بود؟
جواب انتخاب رشته که اومد…. انگار درونم فرو ریخت.
پزشکی بود
بین الملل بود
اما من نبودم…….. من …… نبودم…..
بابا باهام حرف زد. گف دختر من باید با قدرت بره جلو.گف دختر من نباید شکست بخوره….بابام بهم کمک کرد تا به خودم ایمان پیدا کنم….
من خیلی ناامید بودم,خیلی غمگین,خیلی افسرده…
.
.
.
و من….
یک سال
نشستم پشت کنکور
اما…..
قسمت دوم
?جواب انتخاب رشته اومد.
اونی نبود که باید میشد.من تلاش نکرده بودم.افسرده شده بودم?.میدونستم جوری انتخاب رشته کردم که اگر توی دانشگاهای معتبر و البته نزدیک از نظرجغرافیایی نتونم قبول بشم باید یک سال بشینم پشت کنکور.
این اتفاق افتاده بود….من باید یک سال دیگه صبر میکردم….از نظر روحی بشدددت آشفته بودم. به جز پدر و مادر و خواهرم,تمام کسایی که میشناختم, همه ی فامیلام میگفتن یک سال پشت کنکور بشینی نتیجه ی عکس میگیری و رتبت بدتر میشه… من میخواستم بشینم اما هنوز افسرده و بی انگیزه و بی روح بودم. خسته بودم و دلم واااقعا برای موفقیت تنگ شده بود.حس میکردم دارم از بین میرم?.اما…??? به خودم نمیومدم…
بابام بهم صحبت میکرد و بهم ❣امید❣میداد
با اینکه میدید اکثر کسایی ک پشت کنکور میمونن موفق نمیشن,با اینکه می دونست ریسکش بالاست اما بهم ایمان داشت…جوری بهم ایمان داشت که من خودم نداشتم…
.
..
…
یواش یواش حس میکردم دیگه وقتشه
انگار آروم آروم یه نوری? درونم شروع به تابیدن کرد…….
دقیقا یادمه یکی ازروزای شهریور سال 93بود. حدودای هفت صبح بود که از خواب پریدم. روتختم نشستم و با خودم گفتم :
((تو هدفت از زندگی همینه؟?
میخوای به همین چیزا قانع باشی؟?جواب زحمتای مامان باباتو چ جوری میخوای بدی؟? حواست هس؟ ?تا کی میخوای بدون موفقیت سر کنی؟? هدفت چی؟ زندگیت؟ آیندت؟ یادت رفته عاشق کمک کردن بودی؟ یادت رفته میخواستی هرجور که میتونی دست کسایی ک بهت نیاز دارنو بگیری؟ پاشو?
پاشو دیگه بسه.شروع کن دختر….))
????
.
..
…
شروع کردم.با همه ی توان… شبانه روزی…
????????
با ❣امید❣,❣ایمان❣ و❣ اعتقاد❣ به قدرت و نوری که خدا درونم گذاشته بود.☀️☀️☀️
شاید ماورایی به نظر بیاد ولی من حس میکردم که با هر ساعتی که از تلاشم میگذره درونم گرم میشه.انگار یه چیزی داخل وجودم شعله ور میشه…??? پر❣امید❣ بودم. بیشتر دوستام و بستگانم سرزنشم میکردن…
اما من ادامه دادم….??????
.
..
معمولا تو اولین آزمون بچه ها نمیتونن تراز خوبی به دست بیارن… اما شعله ی درون من به حدی قوی شده بود که آزمون اولو بیش از حد خوب دادم
تراز7500 و رتبه ی دورقمی توی منطقه.
حس میکردم آروم گرفتم…
رو ابرا بودم☁️☁️☁️
باورم نمیشد. بالاخره تونسته بودم خودم بشم. بالاخره همه چیز داشت درست میشد….
اما
این تازه اول راه بود….
.
..
…
ادامه دارد???
قسمت سوم
? هدفمو پیدا کرده بودم.انرژی⚡️ خیلی عجیبی درونم حس میکردم. بعد یه مدت دیگه بدنم کاملا به شرایط عادت کرد. جسمم فهمید که باید ساعت شیش? صبح بیدار شه و از ساعت سه? تا سه و نیم ?بعد از ظهر میتونه بخوابه و شبم باااید ساعت 11و نیم? درسو تموم کنه و شروع ب خوندن قرآن کنه ساعت 12 ?تو تخت باشه و تا ساعت شیش? صبح فردا استراحت کنه.
همه چی یه روال منظم و خلل ناپذیر پیدا کرده بود.
ترازم یه محدوده ثابتی داشت.گاهی از افزایش پیدا نکردن ترازم ناراحت بودم. فک میکردم اشکال از برنامه ریزیمه اما وقتی برناممو ب مشاورم نشون دادم بهم گف خیلی عالیه,منم اگ برات برنامه بچینم همین کارو میکنم.?
.
.
.
ایمانم ب خودم زیاد شده بود… و صد البته فشار روانی خیلی زیادی رو تحمل میکردم. اضطراب بالایی داشتم و ترس این ک نکنه زحماتم ب نتیجه نرسه و موفق نشم.
اما به همه ی این ترس ها و اضطراب ها غلبه کردم و ب راهم ادامه دادم و شبانه روزی?? تلاش کردم.
ب جرات میتونم بگم من همه ی اون چیزی ک درتوانم بود رو انجام دادم… و نتیجه هم گرفتم.
.
.
.
?همه ی ماجرا این نبود.خانوادم نقش خیلی مهم و موثری داشتن. واقعا مدیونشونم… که بخاطر من از راحتی و تفریح خودشون گذشتن. تلویزیون? تو خونه ما کاملا خاموش بود,جز اینکه بابا موقع شام اخبار میدید… الان جوری ب ندیدن تلویزیون عادت کردم که میانگین تلویزیون دیدنم تو هفته شاید دو ساعتم نشه….
تمام مدت مهمونی ها و مهمونی رفتنا کنسل شد… حتی موقع عید هم مهمون نداشتیم… دوران نوروزم واقعا طلایی بود.
.
.
.
???بچه ها…دوستای عزیزم
اگر بخوام تمام سختیا و اتفاقاتو بگم واقعا میشه ی کتاب نوشت…. ی مسیر پرفراز و نشیب با شکست و موفقیتای پی در پی … یه تلفیق بی نهایت زیبا از امید و نا امیدی….
اما اخرش ب نتیجه رسید…
من اونی شدم ک خودم بودم….
من ب هدفم رسیدم…
رتبمو به یک چهارم رتبه ی اولیم کاهش دادم و با رتبه ی 399 تو رشته ای ک عاشقش بودم قبول شدم….
ب خودتون…
قدرتتون…
و اهدافتون ایمان داشته باشین…?????
برای شما هنوز وقت زیاد هست.
پس قدر این روزها رو بدونین و به هیچ عنوان به سال بعد فکر نکنین.
با همین فرصت باقی مونده می تونین کاری که من در سال دوم کردم رو انجام بدین.
فقط کافیه برنامه خوبی داشته باشین و مسلط تر درس بخونین.
عارفه یزدانی
دانشجوی پزشکی
مشاور موسسه ی مکتبستان
یک جلسه مشاوره رایگان با دانشجویان پزشکی
ما توی مکتبستان یک تیم بزرگ از دانشجویان پزشکی داریم که میتونیم تا کنکور بهتون برنامه و مشاوره تلفنی بدیم.
برای آشنایی با خدمات ما یک جلسه میتونیم مشاوره رایگان داشته باشیم.
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره تلفنی رایگان، کافیست فرم زیر را پر کنید