این گفته ی قدیمی را بسیار شنیده اند، موضوع آن است که اعتماد به نفس و باور به توانایی ها اثر تعیین کننده ای در یادگیری دارد، روان شناسی به نام «کارول دوک» علاقه ی بسیاری به این موضوع نشان داد که تصورات و باورهای ما تا چه اندازه می توانند در یادگیری و عملکردمان نقش داشته باشند. این که سطح توانایی ذهنی شما چه قدر است. یک موضوع ثابت و تعیین شده نیست و تا حد زیادی بستگی به خودتان دارد»
دوک و همکارانش، تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام دادند و نتایج آن ها را تکرار کردند. او در یکی از اولین تجربه های خود، کارگاهی تشکیل داد و برای تعدادی از دانش آموزان کلاس هفته درباره ی مغز و تکنیک های مؤثر مطالعه توضیح داد. برای نیمی از آن ها درباره ی حافظه هم توضیح داده شد؛ اما تیم دیگر در مورد تغییرات مغزی و نتایج یادگیری دشوار، مطالبی شنیدند، این که اگر شما به سختی تلاش کنید و چیز جدیدی بیاموزید، مغز روابط جدیدی ایجاد می کند و به مرور زمان باهوش تر میشوید. به این گروه از دانش آموزان گفته شد که توانایی های ذهنی، یک حقیقت طبیعی غیر قابل تغییر نیست و بستگی به تعداد روابطی دارد که در قسمتهای مختلف مغز ساخته می شود.
پس از پایان پژوهش، هر دو گروه دانش آموزان به کلاس های خود بازگشتند. معلم های آن ها خبری از آموزش های شان نداشتند. گروه دوم، به «ذهنیت رشد» دست یافته بودند، اعتماد به نفس زیادی داشتند و با وجود دشواری های فراوان به سختی می کوشیدند تا مطالب درسی را یاد بگیرند. این رویکرد آنها باعث شد تا دستاوردهای بسیار بهتری نسبت به گروه نخست داشته باشند که «ذهنیت ثبات آن ها را از پیشرفت باز داشته بود. آنها همچنان تصور می کردند که توانایی های ذهنی آنها تغییر ناپذیر است و از زمان تولد تا پایان عمر با آن ها خواهد بود
این نتایج، دوک را کنجکاو کرد تا در مورد زندگی گروه های درمانده و موفق مردم بررسی کند. او پی برد که رمز موفقیت افراد در تفسیر آنها از شکست هایی است که در زمان های مختلف زندگی می خورند. افراد درمانده و ناموفق، با شکست خوردن به خود می گویند: من باهوش نیستم؛
دانلود جزوه کنکور برای همه دروس
برای دانلود جزوات سایر دروس روی جزوه کنکور کلیک کنید